sms عید فطر 91 /اس ام اس و پیامک تبریک عید فطر1391

همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه . . .
.

.

.
خداحافظ ماه پروردگار الرحمن الراحمین
خداحافظ ماه لحظه های افطار و سحر
خداحافظ ماه نعمت و رحمت و برکت
خداحافظ ماه شب های نورانی قدر…

ادامه مطلب ...

پیام کوتاه عاطفی و احساسی, پیامک لاو,اس ام اس عاشقانه شهریور91

قطعا روزی صدایم را خواهی شنید...
روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز . . .

.

.

.

کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند ، وای به حال دل من از دوری تو . . .



ادامه مطلب ...

sms فلسفی جدید, پیام کوتاه فلسفی و مفهومی شهریور1391

روزی کسی را پیدا خواهید کرد که گذشته شما
برایش اهمیت نداشته باشد
چون میخواهد آینده شما باشد . . .

.

.

.

قدر تو به اندازه ی صبر توست و رازهایت ، نهفته در صبرهایت . . .

ادامه مطلب ...

چند قانون کاربردی برای زندگی(طنز)-قانون خر،گاو،سگ

قوانین خر
قانون اول:هرگاه خری در یک کنج مثلث و منبع غذا در کنج دیگری باشد، خر مورد نظر همیشه مسیری را طی میکند که از یک ضلع مثلث می‌گذرد.
نتیجه گیری: در دبیرستان می‌گفتند که این یعنی خر هم می‌فهمه که اون راه نزدیکتره، اما در اصل اینه که همیشه کوتاه‌ترین راه، بهترین راه نیست و فقط خر کوتاه‌ترین راه را انتخاب می کنه!
   

ادامه مطلب ...

اس ام اس و پیامک شب های قدر و شهادت امام علی (ع) 1391

شنیدم عاشقی مستانه می گفت :
اگر آتش به زیر پوست داری / نسوزی گر علی را دوست داری . . .
چشم ما و عنایت حیدر، دست ما و کرامت حیدر. یا علی(ع)
.

.

.
امشب تمام آینه ها را صدا کنید / گاه اجابت است رو به سوی خداکنید
ای دوستان آبرودار در نزد حق / درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید . . .


ادامه مطلب ...

اس ام اس نیمه گمشده مرداد91|اس ام اس دلم برات تنگ شده

یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم / شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم . . . ؟

.

.

.

رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد . . .


ادامه مطلب ...

sms تنهایی, پیام کوتاه تنهایی, پیامک تنهایی مردادماه1391

تنهایی را باید با خط بریل می نوشتند
شنیدنش کافی نیست ، باید لمسش کرد . . .

.

.

.

تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام که به اندازه " تنهایی " شایسته رفاقت باشد . . .
(تورو)

ادامه مطلب ...

داستان کوتاه-داستانک زیبا؛ چهار فصل زندگی...

مجله یکشنبه: مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.

سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و درهم پیچیده.» پسر دوم گفت: «نه... درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»



ادامه مطلب ...