به سلام دل نمیبندم، از خداحافظی ها غمگین نمیشوم، دیگر عادت کرده ام به تکرار یکنواخت دوری و دوستی
خدایا طاقت هجرش ندارم، تو میدانی که او را دوست دارم، شده در زندگی لیلای عشقم، و من مجنون عشقش در دیارم
چشم لیلا زده ات سوسن شبهای من است، بوسه از باغ لبت خواهش لبهای من است
هر چه میخواهم غمت را در دلم پنهان کنم، سینه میگوید که من تنگ آمدم، فریاد کن
۱ ۲ ۳ ۴ هزار هزار، قطار قطار، پاییزو بهار دیوانه وار تو لاله
زار، تو بشه زار مثل بهار، بالا بری پایین بیایی دوستت دارم دیوونه وار
امشب دلم از آمدنت سرشار است / فانوس به دست کوچه بیدار است / آنگونه تو را
در انتظارم که اگر / این چشم بخوابد، آن یکی بیدار است
پنهای نیست جز آوار / رفیقی نیست جز دیوار / کجایی ای چراغ عشق / مرا از
سایه ها بردار
چو گل های شقایق داغدارم / بیا پرانه شو بنشین کنارم / بزن مرهم به زخم
قلبم ای دوست / که خنجر خورده ای این روزگارم
ما هر چس تلخی بود امتحان کردیم، ولی دیدم هیچ چیز تلخ تر از ندیدنت نیست
همیشه این واسم سوال بود که عشق چیه؟ اما الا با تو به زیباترین جوابم
رسیدم
در شیارهای قلبم به دنبال کدامین عشق میگردی؟ عشق من در آینه ای است که هر
روز به آن می نگری