سرکش بودم به حیله رامم کردی / ای افسونگر ، چه پخته خامم کردی
خوش چرخاندی کمند گیسویت را / در تاریکی اسیر دامم کردی.
.
.
.
آغوشی باش و مرا به اندازه ی تمام اشتباهاتم بغل کن ،
بدون آنکه حرفی میانمان رد و بدل شود ،
فقط نگاه باشد و نفس ،
زندگی آنقدرها دوام نمی آورد ،
همین حالا هم دیر است
هوای فاصله سرد است ، من از کلاف دلم برایت خیال گرم می بافم
.
.
.
یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم
چه تو باشی چه نباشی "نگهش میدارم" . . .
تو ای روحم ، عزیز دلنوازم / ز پیغامت نمودی سرفرازم
تو در یاد منی ، من شرمسارم / صفای قلب پاکت را بنازم . . .
.
.
.
هیچ چیز دلنشین تر از این نیستکه مدام نامت را صدا بزنم
با یک علامت سوال ... "؟"
و تو با حوصله جواب بدهی جـــــــــــون ِدلــــم !؟
اگر میدونستی چقدر دوست دارم ... برای اومدنت بارون رو بهانه نمیکردی، رنگین کمان من!
.
.
.
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
وقتی گریه میکنی “زیباتر” میشوی
اما بخند
من به همان زیبا که “تر” نیست ، قانعم . . .
.
.
.
وابسته شدم به تو ، بی آنکه بدانم
“وابستگیها”
وام های کوتاه مدتی هستند
با بهره های سنگین . . .
بیا یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم :
“دو خط موازی هیچوقت به هم نمی رسند اما این دلیل نمی شود همدیگر را دوست نداشته باشند”...
.
.
تقسیم میکنم ، سهم روزهای آینده ام را …
یا در کنار تو یا در یاد تو …
غصه ی دوری دلدار مرا پیرم کرد / غم هجران نگارم ز جهان سیرم کرد / گریه کردم ز فراغت گل من باور کن / که مرا غربت این شهر زمین گیرم کرد .
.
.
.
مهربانیت را با دلم پیوند زدم تا از تو دور بودن را احساس نکنم ، اما باز دلتنگم .