من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران
تو به اندازه تنهایی من شاد بمان . . .
حال ما بی آن مه زیبا مپرس / آنچه رفت از عشق او بر ما مپرس
از خود خانه و کاشانه ای ندارم ، اما در عمق آرزوی من این است
که در دل تو خانه ای داشته باشم ، به مساحت یک قلب . . .
مگه من به تو اجازه دادم که بازم رفتی اون بالا ، هان !؟
بیا پایین ، زود باش ، آخه تو فقط ماه منی !
هر چند پیر و خسته و ناتوان شدم / هر که یاد روی تو کردم جوان شدم . . .
بوسه یعنی لذت دلدادگی / لذت از شب لذت از دیوانگی
بوسه آغازی برای ما شدن / لحظه ای با دلبری تنها شدن
کشاورزی الاغ پیری داشت که یک روز اتفاقی به درون یک چاه بدون آب افتاد. کشاورز هر چه سعی کرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد
پس برای اینکه حیوان بیچاره زیاد زجر نکشد، کشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاک پر کنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
زیر سایبون چشمات تو شبستون نگاهت ، یه جایی گوشه اشکات مچ عشقتو
میگیرم ، بین پاییز و زمستون انتظار و نم بارون ، میون نامهربونی تا بخوای
برات میمیرم .
بین رویای شبانه جستجویت می کنم ، نرگس عشق منی هر لحظه بویت می کنم ، برگ
برگ خاطراتم را خزان بر باد داد ، ای گل ناز بهاری آرزویت می کنم .
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز ، چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود .
از غمش ناله کنان می خوانم ، بی دلم رفت ولی با دل او می مانم .
آیین عشق بازی دنیا عوض شده است / یوسف و زلخا هم عوض شده است / سر همچنان به سجده فرو برده ام ولی / در عشق سال هاست که فتوا عوض شده است .
دو دلیل زنها فوتبالیست نمیشن:
1.عمرا 11 تا زن یجور لباس بپوشن
2.عمرا بازی بعدی همون لباسوبپوشن به غضنفر خبر میدن که بابا شدی میگه به زنم نگید میخوام غافلگیرش کنم
یه اصفهانی جوهر خودکارش تموم می شه ترک تحصیل می کنه
هنگامیکه که در یکی از اتاق های
بیمارستان بستری شده بودم، زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه
ی بی پایانی را ادامه می دادند. زن می خواست از بیمارستان مرخص
شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.
از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد
دوست داشتن در مقابل استفاده کردن