.
.
.
بعثت، امید انسان به فردایی روشن است.
بعثت، نشانه مهرورزی خدا با خاکیان و باران رحمت بیحد او بر زمینیان است.
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
.
.
.
وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک / ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی / چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک
می خواستم زندگی کنم ، راهم رابستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
.
.
.
زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت
ادامه مطلب ...اعتراف میکنم اولین روزی که رفتم دانشگاه نیم ساعت تو حیاط نشسته بودم تا زنگ رو بزنن برم سر کلاس!
.
.
.
ازمن حــرکــت … از خدا چاله چوله … دست انداز … پیـچ خطـرناک … واحتمال ریزش کوه !!
من آن ابرم که بارانش تو هستی / همان یوسف که کنعانش تو هستی / مسافر میشوم تا آخر عمر / در آن راهی که پایانش تو هستی .
.
.
.
همیشه با غمت من در ستیزم / به این خاطر همیشه اشک میریزم / روی هر برگ گلی این را نوشتم / تویی امید من تنها ، عزیزم .
روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول
بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد
حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت
به او بی اعتنایی کردند.
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با
سیگار و دود سیگارش . . .
پدر آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند
مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعان من
مه گردون ادب بودی و در خاک شدی
خاک زندان تو گشت ای مه زندانی من
سرخوش آن لحظه که از دوست سلامی برسد ... بی خبر باشی و از دوست پیامی برسد
.
.
.
پیامت زیبا ، مرامت بی همتا ، دوستیمون پا برجا ، به یادتم همه جا..!
ادامه مطلب ...