برگ در هنگام زوال می افتد و میوه در هنگام کمال،بنگر که چگونه می افتی چون برگی زرد و یا سیبی سرخ.
.
.
.
من از یاد دادن آنچه یادگرفته بودم، هرگز خسته نشدم. این یگانه خدمت ناچیزی است که نسبت به خودم میتوان انجام داد.
.
.
.
اگر غذایی نامطبوع بخوری، آبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی، هنوز می توانی سرور و شادمانی را بیابی .
.
.
.
موفقیت به همان اندازه شکست خطرناک است.
.
.
.
آماده شدن برای دستگیری از پیران و وفاداری نسبت به دوستان و مهر ورزیدن به مردم آرزو من است.
.
.
.
با زنی ازدواج کنید که اگر مرد می بود بهترین دوست شما می شد .
.
.
.
اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیب جویی.
.
.
.
زمانیکه دانش یک مرد برای موفقیت کافی است. ولی تقوای او کافی نیست. هر چه را که او ممکن است بدست آورد دوباره از دست خواهد داد.
.
.
.
مرد بزرگ با روی خوش رد می کند و مرد کوچک با روی ترش می پذیرد.
.
.
.
از اشتباهات خود شرمنده نشوید و آن را جرم ندانید .
.
.
.
اگر به خطا رفتی، از برگشتن واهمه نداشته باش .
.
.
.
شرافتمند هر چه را می خواهد در خود میجوید و دون و فرمایه در دیگران!
.
.
.
مرد آزاده پیوسته می کوشد که در گفتار آهسته و در کردار خود کردار خود تند و سریع باشد .
.
.
.
اگر یک سال ثمر از کاری خواستی گندم بکار، واگر دو سال خواستی درخت بکار ، و اگر صد سال ثمر خواستی مردم را تربیت نما
.
.
.
هر چیزی که در زندگی من یافت می شود نتیجه همکاری و صیمیت زن من است .
.
.
.
اگر غذایی نامطبوع بخوری، آبی ناگوار بنوشی و بر خم بازوانت بالین بسازی، هنوز می توانی سرور و شادمانی را بیابی "
.
.
.
.
ثروت و افتخاری که از راه نا مشروع به دست آمده مانند ابری زودگذر است.
.
.
.
کُنفُسیوس در سال 551 قبل از میلاد، در روستایی به نام
تسو، واقع در ایالتِ قدیمی لو – که امروزه بخشی از شهرستان جدید شاندونگ
چین است متولد شد. خانواده ای که کنفوسیوس در آن به دنیا آمد، خانواده ای
پرجمعیت بود. والدینش، که در زمان کودکی او زندگی را بدرود گفتند، او را
کونگ - کویی نامیدند. کنفوسیوس از کلمهٔ کونگ فوزی، به معنای ((استاد بزرگ،
کونگ)) گرفته شدهاست.
کنفوسیوس در روزگار فرمانروایی دودمان بهار و پائیز زندگی کرد. وی در کشوری
بنام لو اقامت داشت و کشورلو پیشرفتهترین کشور در زمینه فرهنگی بود.
کنفوسیوس در بیشتر دوران عمرش از مقامات چندان بلندپایه نبود، اما دانش
زیادی داشت. در چین باستان آموزش و پرورش از حقوق ویژه اشراف بود. اما
کنفوسیوس با شیوه خود این حق را از آنان گرفت و خود شاگردانی را جذب کرد و
به آنها آموزش داد. گفته میشود که وی سه هزار شاگرد داشته و در میان آنها
چند تن جزو دانشمندان آینده بودهاند.
کنفوسیوس در پنجاه سالگی به خدمت فرماروایان دولت چو رسید و حکومت یکی از
شهرهای بزرگ را در دست گرفت. او رسیدن به مقام حکومتی را بهترین راه ایجاد
اصلاحات اجتماعی میدانست.
کنفسیوس پس از سفرهای طولانی و دیدار با لائوتزه، به لو آمد و به پیشنهاد
پادشاه آن ایالت، مقام وزارت دادگستری را برعهده گرفت و پس از مدتی نیز
وزیر امور داخله شد؛ تا این که سرانجام به وزارت اعظم ایالت لو رسید. در
این زمان عدالتی که او در کارش داشت، باعث برانگیخته شدن مخالفتها و عزل
او از مقامش بود. وقتی در روز عید، از گوشت قربانی برایش نفرستادند،
کنفسیوس این اقدام را بهانه قرار داد و وطنش را ترک کرد.
پس از آن، کنفسیوس بیشتر عمرش را در بین ایالتهای چین سرگردان بود. سخنان
او در مورد شیوه حکومت و اخلاق حاکمان، مورد پذیرش همروزگارانش واقع نشد و
حتی به زندان نیز افتاد.
سرانجام در سال ۴۷۹ پیش از میلاد، در حالی که خود را ناموفق میدانست از
دنیا رفت. وی آثار مهمی بر جای نهاد و شاگردان برجستهای پرورش داد که
آموزههای او را رونق بخشیدند.
کتابهایی که به کنفوسیوس و برخی از شاگردان او منسوب است،که متون آیین او را تشکیل میدهد. این کتابها عبارتند از:
۱. شوچینگ (کتاب تاریخ)؛
۲. شی چینگ (کتاب شعر)؛
۳. لیچی (کتاب شعائر)؛
۴. ئی چینگ (کتاب تبدلات)؛
۵. چونچیو (سالنامه بهار و پاییز).
چهار کتاب نخست او گزیدهای از سخنان پیشینیان را نیز در بردارد، ولی سراسر
کتاب پنجم از خود اوست. چهار کتاب دیگر نیز به شاگردان او منسوب است:
* ۱. آموزش کبیر (تعلیمات درباره تقوا)؛
* ۲. مرام میانه (میانه روی کامل)؛
* ۳. جنگ ادبی (مجموعه گفتار کنفوسیوس)؛
* ۴. منسیوس (آثار مفسر بزرگ آیین کنفوسیوس به نام منیسوس).
عناوین مرتبط: اس ام اس سخنان بزرگان, سخنان آموزنده
آبان91, جملات پند اموز , جملات فلسفی , , , اس ام اس فلسفی آبان ماه1391,
اس ام اس پند آموز , اس ام اس جالب و خواندنی , سایت اس ام اس های جدید