بعد از این بگذار قلب بی قراری بشکند / گل نمیروید، چه غم گر شاخساری بشکند / کاروان غنچه های سرخ روزی میرسد / قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق / هم دعا کن گره ی تازه نیفزاید عشق / شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد / شمع حق داشت، به پروانه نمیآید عشق
کاش خبر از دل تنگم داشتی / کاش خبر از غصه و آهم داشتی /
این دل شده مبتلا به تو ای دوست / کاش مرهمی برای دردش داشتی
بلبلان از روی گل مست ند و ما از روی دوست / دیگران از ساغر و ساقی و ما از
یاد دوست
در خلوت من جز تو کسی راه ندارد / رخسار فریبای تو را ماه ندارد / غمنامه ی
من غصه ی چشمان تو باشد / غیر از تو دلم دلبر دلخواه نخواهد
وصل تو کجا و من مهجو کجا / دردانه کجا، حوصله ی مور کجا / هر چند ز سوختن
ندارم باکی / پروانه کجا، آتش طور کجا
هیچوقت واسه فراموش کردن یه آدم، آدم دیگه ای رو بازیچه ی احساسات زودگذرت
نکن ( همون اشتباهی که بیشترمون میکنیم )
زندگی، شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
زندگی را دریاب