ستاره بخت کسی شوم نیست ، این ما هستیم که آن را بد تعبیر می کنیم...
دوری فقط تعبیریست که فاصله ها از ما دارند ، اما بی خبرند از نزدیکی دلهامان...
خوشبختی یعنی اینکه خداوند آنقدر عزیزت کند که وجودت آرامبخش دیگران باشد . . .
خداوند هر گاه بخواهد انسانی را فاسد کند او را به تمامی آرزوهایش می رساند . . .
اقتدار دله شکسته به اندوهی است که هیچوقت سروده نمیشود . . .
یکی باش برای یک نفر ، نه تصویری مبهم در خاطره های ۱۰۰ نفر . . .
سنگ قبرم را نمی سازد کسی
مانده ام در کوچه های بی کسی
سوختم خاکسترم را باد برد
بهترین دوستم مرا از یاد برد
دلم احساس غم دارد/ در این انبوه ویرانی/کمی تا قسمتی ابری/ و شاید باز بارانی
همه جا سردو سیاه ، رو لبام ناله و آه
سر من بی سایبون ، نگهم مونده به راه
من غمگین و سرد و تو دلم یه گوله درد
نه بهاری نه گلی ، پاییزِم پاییزِ زرد
نقاش نیستم ! اما تمام لحظه های بی تو بودن را درد میکشم .
حیف نون که سرش رو برای خودکشی روی ریل قطار گذاشته بود
پس از واژگونی قطار از محل حادثه گریخت !
.
تا حالا فکر کردی چقدر برای من ارزش داری ؟
دویست هزار تومن !
قیمت گوشیت همین حدوداست دیگه!!؟
.
.
.
سایه ام عاشق سایه ات شده می خواستم ببینم می تونیم همسایه بشیم !!؟
یه آسمون گل قشنگ تقدیم یک نگاه تو / این دل تنهای غریب فدای روی ماه تو .
من از می چشمان سیاهت مستم / گفتم بنویسم که به یادت هستم .
تا کور نگشته دیدگانم ، تو بیا / تا مور نخورده استخوانم ، تو بیا / گر آمدی و ندیدی از من چیزی / از بهر تماشای مزارم تو بیا .
یه پیامی میفرستم به امید پیام تو / نه اینکه بخونی و بگی بی خیال تو .
سوال من از تو این است ، چرا در آینه ی چشم های تو ، تصویر من پیدا نیست ؟
گذر تک تک این ثانیه های سپری گشته ی عمرم ، به قدیمی شدن دوستیت می ارزد .
بادکنک هرچه قدر دورتر میشه ، قرقره از غم دوریش لاغرتر میشه ، قرقرتم رفیق !
فهمیدن عشق را چه مشکل کردند، ما را ز درون خویش غافل کردند، انگار کسی به فکر ماهی ها نیست، سهراب بیا که آب را گل کردند
لحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارند، حاضرم تمام هستیم را بدهم تا لحظه ها ماندگار و خاطرات گذرا شوند
فاصله ی تابش خود را بر دیگران تنظیم کن خداوند خورشید را در جایی نهاد که گرم کند ولی نسوزاند
بگذار خیال کنم دوستم داری و از این خیال شبها تا سپیدی روز با ستاره ها باشم
دلم همچون آسمان، پر از ابرهای بارانیست، ای کاش دلم امشب بگرید، شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند
همیشه از خوبی های دوستت برای خودت یه دیوار بساز، اگه روزی بدی دیدی فقط یه آجر کم کن، بی انصافیه که دیوارو خراب کنی
مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم، مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
گریه کردن را دوست دارم چون تنها راه ابراز عشق ابر سیاه به گل سرخ است
دلم رفت و دگر جانی نمانده، به ابر دیده بارانی نمانده، ببین این حال و احوال خرابم، بجز درد و پریشانی نمانده