چو گل های شقایق داغدارم / بیا پروانه شو بنشین کنارم / بزن مرهم به زخم قلبم ای دوست / که خنجر خورده ی این روزگارم
دگر عاشق نخواهم شد که معشوقان جفا کارند / روم کنجی ز میخانه که می نوشان وفا دارند
عشق یعنی همه چیز رو در راه هدف مقدس دادن و در پاداشش هیچ رو نخواستن . (دکتر شریعتی)
میخوام که عاشقت بشم / گل شقایقت بشم / دلم واست تنگ شده بود / گفتم مزاحمت بشم
دوستی یعنی که ما باور کنیم ، یک دل دیگر ارادتمند ماست
این عشق است که میسازد و می سوزد و شاید ترانه ایست که هردم آوایش در دل جاریست ، لیکن هرچه هست زیباست
اگر تنها گناهم دوست داشتن توست ، تنها گناهی است که توبه نخواهم کرد
ما که از آوار و ترکش همه رو به جون خریدیم / تو بگو همسنگر من ، ما تقاص چی رو میدیم ؟
یه حساب در بانک مهر و صفا باز کن تا من میلیون ها بوسه به حسابت واریز کنم ، یادت نره حساب جاری باز کنی
قفسم را مشکن ، تو مکن آزادم ، گر رهایم سازی ، به خدا خواهم مرد ، من به
زنجیر تو عادت دارم ، تو محبت کن بگذار تا عمریست ، من بمانم چو اسیری به
حریم قفست
آسمان فرصت پرواز بلندیست ولی / قصه اینست چه اندازه کبوتر باشی
دلم تنهای تنهاست دیگه از همه سیره / ولی با همه درداش برای تو میمیره
مثل باران خاطراتت ماندنیست / لحن پر مهر صدایت خواندنیست / گرچه ما اندک زمانی در کنارت بوده ایم / تا ابد مهر و وفایت ماندنیست
هر شب که انتظارت را می برم به روز / شرمنده ام که بی تو نفس میکشم هنوز
ثانیه ها می گذرند ، چشم به ساعت دوختم ، تو در یک قدمی من از من فرسنگ ها دوری ، کاش می توانستم گامی بردارم
به لبخندی مرا از غم رها کن / مرا از بی کسی هایم جدا کن / اگر مردن سزای عاشقان است / برای مردنم هر شب دعا کن
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم / عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
تا کجا باید سفر کرد تا کجا باید دوید / از کجا باید گذر کرد تا به قلب مهربان تو رسید ؟